آموزش موسیقی و مدیران

وضعیت آموزش موسیقی در ایران به دست کسانی افتاده است که با تصوری اشتباه از آموزش موسیقی غربی،به آموزش موسیقی ایران پرداخته اند و هنوزهم وضع بر همان منوال است. اگر چه سالیان سال است که ما مراکز رسمی آموزش موسیقی داریم،اما تاکنون آنها بازدهی درستی نداشته اند.عده ی کمی نوازنده ی سازهای کلاسیک تربیت می شوند که بیش از 50 درصد آنها کارایی فوق العاده ندارند. حداکثر کارایی این افراد،توان درس دادن در منازل است.در حال حاضر این مسئله رایج شده است که هر شخصی که چند ماه دستی به ساز زده است درس هم می دهد و این وضعیت آموزش را آشفته تر کرده است. تنها مکان فعالیت رسمی موسیقی کلاسیک در ایران،ارکستر سمفونیک تهران است که آن هم زیر استاندار های بین المللی قرار دارد. در خصوص آموزش موسیقی ایرانی هم اصلا بازدهی وجود ندارد. آنچه هست تنها به سبب علاقه و پشتکار شخصی هنرجویان است که خارج از محیط آموزشی و مراکز رسمی و دولتی به کار ادامه می دهد.و هنرجویان رشته موسیقی
،چیزهایی را می آموزند که اغلب بدون استفاده می ماند

تعطیل شدن مرکز موسیقی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان که به حق یکی از پر بار ترین و ارزشمند ترین بخش های موسیقی کشور و تولید کننده ی آثار ارزشمندی در خصوص موسیقی برای کودکان و نوجوانان و همچنین تعطیلی تشکیلات بسیار گسترده ی آموزش موسیقی به کودکان و نوجوانان که در کتابخانه های این کانون با استفاده از شیوه ی آموزش کارل ارف که یکی از بهترین و معتبر ترین روش های آموزش موسیقی به کودکان و نوجوانان است،انجام می گرفت،خلا بیشتری را در ارتباط با آموزش و ارائه موسیقی سالم به وجود آورده است.

آموزش موسیقی- آموزشگاه هنر ایران زمین

آنچه مسلم است هنوز سیاست رسمی و هماهنگ و تایید شده ای برای موسیقی طراحی نشده است و اقدامات مثبت و منفی که در این زمینه صورت می گیرد قائم به شخص بوده و تابع یک سیستم از قبل طراحی شده نیست.از این رو موسیقی ایران به حالت روزمرگی دچار شده و با تعویض مدیریت ها،روش ها و نظریات هم تغییر کرده و جهت جدیدی پیدا می کند که قبل از تثبیت شدن و به ثمر رسیدن، با تغییر مجدد مدیریت،همه برنامه ها به دست فراموشی سپرده می شودو آنچه مسلم است در این رهگذر نتایج شوم و مصیبت بار آن گریبان موسیقی کشور را گرفته و در نهایت این بی برنامگی ها و تغییر روش ها اثر سو خود را در جامعه باقی می گذارد

آموزش نظری موسیقی

کاملا پذیرفتنی است که روند آکادمیزه شدن آموزش موسیقی در ایران روندی تزریقی بوده است.اما نباید از یاد برد که برای رسیدن به یک روند آموزشی متناسب باید علوم دیگری_چون زیبایی شناسی موسیقی،جامعه شناسی و روان شناسی موسیقی،نیز به متدهای آموزشی موسیقی آکادمیک ما هنوز در یک قالب و ساختاری کاملا غیر آکادمیک به پیش می رود.

در حال حاضر ما برای شناخت فرهنگ و هنر خودمان و بالاخص در زمینه شناخت موسیقی کشور نیاز به کشف و شناخت مبانی نظری آن داریم.یکی از مشکلات آموزش موسیقی در فقدان مبانی نظری مشخص و مشترک آموزش موسیقی است. ما به طور جدی نیاز به برنامه ریزی دقیق برای بازسازی و باز آفرینی مبانی نظری موسیقی ایرانی داریم تا براساس آن،هنر آموز موسیقی ایرانی بتواند علاوه بر نواختن ساز،فرهنگ و محتوا و تئوری آن را نیز بیاموزد. این وظیفه به عهده دانشگاه ها و موسسات رسمی آموزش هنری است . در حالی که مراکز آموزش موسیقی دولتی با امکانات مادی و معنوی،دچار کمبود مربی و فقر منابع و مواد آموزشی هستند و هیچ برنامه ای هم برای حل این دشواری وجود ندارد. وضعیت کلاس ها ی آموزش خصوصی موسیقی که با سلیقه های افراد گوناگون و گاهی کم صلاحیت به کار آموزش مشغول هستند هم که مشخص است.

از گذشته پایه ی نظری موسیقی ما،جایگاهی ویژه در موسیقی دنیا داشته و دارد.پایه های تئوری قدیمی موسیقی ایران را در کتاب های قدیم می توان دید. آشفتگی در سیستم آموزش امروز،ثمره ی خارج شدن موسیقی از جنبه های علمی و فلسفی خود و تفننی شدن این هنر در دوره های قبل بوده است. با وجود آمدن موانعی برای فعالیت موسیقی ،این هنر حرکت زنده و حیات خود را در ارتباط با جامعه از دست می دهد و به دست افرادی می افتد که تنها نوازنده هستند و اهل فکر و اندیشه نیستند. در این شرایط آموزش موسیقی جنبه خانگی پیدا می کند و جنبه های مکتبی آن از بین میرود و ضوابط و روابط هم به شکل خانگی دنبال می شود. البته بخشی از این آموزش در فرهنگ درست شرق وجود دارد و خانه ی هر استاد بزرگ،مدرسه ی او می شود و در بیشتر جوامع شرقی آن خانه از حرمت خاصی برخوردار است و حتی گاهی همچون یک معبد اعتبار می یابد . اما در شرایط کنونی، موسیقی ما با تولیدات زیر زمینی عجین شده است!به همین دلیل است که سازهای ما اکثرا سازهای کم صدایی هستند.


تولید و تالیف توسط آموزشگاه موسیقی هنر ایران زمین


نرم افزار مدیریت آموزشگاه موسیقی | موزیک آکادمی